من ازون دسته افراد روکم که رد داده مخم رو افکار پرم من متنفرم از جای بلند با همکار گلم و امسال خودم با فردای دورنگ و حرفای دو پر رودردای کهن توی کارم پره نامردای کهن بد ترازون ادما که همراه توهن هم ماله توهم هم ماله خودم هم ماله مردم هم ماله هنر قصدمه پیله هارو پروانه کنم هه به کمک مردای دورم من عاشق خونه وادمم نداشتم حتی پوله کارمم ولی سعی کردم سر پناه باشم ولی من عاشق خونه ساختنم یه وقتایی خوبه صاف نرم ولی خوب از یه سری توله صاف ترم نور دوره ولی هنو تو راهمم من یه غول واسه غوله اخرم من ندارم حال همونی فهمیدم چه حالی داره مهمونی منو کار پنهونی یه جورایی اره خودمون کرم بودیم ندارم حال خندیدن فهمیدم که باخت داره جنگیدن میدونم دارم فاز بد میدم ولی خوب یه سری چیزو تازه فهمیدم من با چشای بسته بیدارم من خسته ازین ادما بس که مینالم من از درای بسته بیزارم حرفام به دردادم بستگی دارن من ترکم اذری غیرتی جدی عادی هر کی هم که باهام طرف شد ……….. من زیر سوزن خوابیدم از دست یه سری تو زد نالیدم فکر میکردم رو دست راه میرم نشد واسه همینم به دور دستا میرم عاشق تهرونم تو گردا و سرپا موندناش سرما و گرما بودناش مرداهو از ما خوب تراش عاشق دل هره توو ترسا ولرزه خوندناش عاشق شعرامم که شب بخونمو برات زمزمه کنی برام با اون لبات اره سد رو دوست دارم من واسه تنها روندنا گریه هامو دوست دارم اشکای سرد با اون هوا با اون هوار داغون فراردانیا ترس داره از داغون ترا زحمتامو دوست دارم خرج واسه فردامون دراد ترس داره حرفامون برات اتاقمو دوست دارم تخت واسه تنها موندنا هعی امید وارم بلیط بخت واسه فردامون دراد من واسه کاری که نکرده هیچ موقع معذرت نمیخام زندگیم مزه بد نمیداد روبه روم یه پنجرستو دیوار یه فضایی که من نمیخاد یه صدای خسته بنده بیکاارر با چشای بسته بیدارم من خسته ازین ادما بس که مینالم من
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
آمار
وب سایت:
عضویت سریع
